در اواخر سال ۱۳۸۹ بود که یکی از کازرون زنگ زد و گفت دوست جوانش اخیراْ در حین تخریب خانه پدری اش صندوقچه ای حاوی ده ها قباله به دست آورده و دنبال کسی می گردد که آنها را بخواند و بگوید که چیست اند.
گفتم که یا آنها را از طریق پست سفارشی و بیمه شده بفرستد یا فتوکپی بگیرد و بفرستد. گفت که خیلی در هم برهم و کهنه و پاره است. بعد از چند هفته انتظار وقتی دیدم خبری نشد تماس گرفتم و گفتم من هنوز چیزی دریافت نکرده ام. گفت کسی او را دیده و گفته این اسناد خیلی گران است و به کسی نشان ندهد او هم ترسیده و منصرف شده است. عید که به کازرون آمدی از او می خواهم آنها را به تو نشان بدهد.
حالا چند روز است که در کازرون هستم و او چند بار قرار شده که صندوقچه را بیاورد اما هنوز خبری نیست که نیست.